پسرکوچولوی مامهرادپسرکوچولوی مامهراد، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه سن داره

بزرگ جوانمرد خانه ما....

شنیدن صدای قلب

سلام.نمیدونم چرا تواین چندوقت فکرمیکردم قلبت نمیزنه.استرس گرفته بودم.رفتم پیش یک ماما وبرای اولین بارصدای قلب کوچیکت رو برام گذاشت تا بشنوم.چقدر قلب نازت تند میزد.دوست دارم عزیزم.بی صبرانه منتظراومدنت هستم
27 خرداد 1392

پایان ماه سوم

سلام .سه شنبه وچهارشنبه برای سونو وآزمایش غربالگری سه ماه اول رفتم.وقتی رفتم سونو خانم دکتر تمام اعضای بدنت روبهم نشون دهد وصدای قلبت هم برام گذاشت.ردجواب سونو هیچ چیزمشکوکی نبودوهمه چی نرمال بود.انشاا... جواب ازمایش هم همین جوری باشه.ماباهم سه ماه روبه سلامتی طی کردیم ومن هنوز گاهی اوقات باورنمیکنم که عزیزی دروجودم قرار داره.راستی جنسیت شما هنوزمجهول باقی مانده؟؟؟امیدوارم شش ماه باقی ماند ه را هم به اسانی باهم بگذرونیم    
27 خرداد 1392

20هفتگی یعنی نیمه راه

سلام عزیزم.خیلی وقته مطلب جدیدبرات ننوشتم.اخه درگیرامتحانام هستم وهنوز دوتادیگه دارم که امیدوارم ازپسشون بربیایم.امروز سونوی انورمالی داشتم خداروشکرهمه چی خوب وطبیعی بود.خانم دکتر همه اعضای بدنت روبه من نشون داد.الان 372 گرمی.سعی زود زود بزرگ بشی تا  وقتی میای پیشم..... راستی خانم دکتر بهم اطمینان دادکه پسری.....امیدوارم همیشه سالم باشی
27 خرداد 1392

اندرحکایت مهرادما,درچندروزمانده به اغاز8ماهگی

سلام به پسرنازنینم.شماچندروزدیگه وارد٨ماهگی میشی.چقدرزودگذشت. الان شمابه راحتی مینشینی ولی کاملا تعادل نداری وبایدمواظبت بودتانیفتی.باغلتیدن به همه چیزمیرسی وبه راحتی با روروِئک حرکت میکنی وصداهایی هم ازخودت درمیاری که واضح ترینش دده هست اب ازدهانت خیلی میادولی هنوزازدندون خبری نیست.پسرگلم الان موقع امتحانهای من هست امیدوارم پسرخوبی باشی تا من به درسهام برسم. اینم چنذتاعکس ازدوماه اول سال٩٢ ...
27 خرداد 1392

عذرخواهی وچندعکس

سلام برپسرنازنین.الان که دارم مینویسم شمادرسن 7ماه و26روزگی هستی.چقدرزود گذشت.علاقه زیادی به تابی داری که درخانه برایت بستیم که البته مامان جون برات خریدن...صدای نچ نچ ازخودت درمیاری و باهرموزیک وشعری خودت روجلووعقب میکنی...راستی 5شنبه وجمعه ای که گذشت تب داشتی وبااستامینوفن خوب شدی ولی چندوقتی هست که بدنت دونه های قرمزمیزنه ولی مانمیدونیم چرا؟چندروزدیگه ام وارد9ماهگی میشی.عذرخواهی میکنم بابت دیرشدن اپ کردن وبلاگ توایام امتحانات بودم وسرم شلوغ بود انشاا...تابستان وقت بیشتری برای شماووبلاگت میذارم به امیدروزهای گرم تابستان همراه بالحظه های شادوخوش باتوبودن...... ...
27 خرداد 1392